فقر ، گرسنگی نیست .....
فقر ، عریانی هم نیست .....
فقر ، همه جا سر میکشد .......
فقر ، گاهی زیر شمش های طلا و گاهی در بین دسته تراول چک ها خود را پنهان میکند .....
فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی، آن چیز "پول" نیست طلا و غذا هم نیست .......
فقر ، ذهن ها را مبتلا میکند .....
فقر ، بشکه های نفت را در عربستان ، تا ته سر میکشد .....
فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند ......
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ......
فقر ، کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود ....
فقر ، سبقت ممنوع ایست که در محلی که تابلوی سبقت ممنوع نصب است گرفته میشود ....
فقر ، رفتار انسان هایی است که در صف نانوایی دیر میآیند و میخواهند زود بروند ....
فقر ، همه جا سر میکشد .....
فقر ، همه جا سر میکشد ........
فقر ، شب را " بی غذا " سر کردن نیست ..
فقر ، روز را " بی اندیشه"و " بی هدف" سر کردن است ...
من یکی که هستم تو رو نمیدونم.![](http://www.blogsky.com/images/smileys/016.gif)
بازم آپم
حوصله کردی بیا.مرسی.