ܓܨGreenDreamܓܨ

..**GreenDream**..

ܓܨGreenDreamܓܨ

..**GreenDream**..

بازگشت

 بازگشت همه بسوی اوست.

یه مدتی نبودم . نمیدونم چرا ولی میدونم که نبودم. به یاد وبلاگ بودم ولی نمیدونم چرا نمی آپیدم.

همینجا تا یادم نرفته از اونایی که مردونگی رو تموم کردن و به اینجا سر زدن و نظر دادن تشکر میکنم.

(بذارید چون تعدادشون کمه اسماشونو هم بگم ، آتـوسـا ی عزیز >ممنون که نگرانم شدی - حسین - زیزو - و شیرین عزیز)

از همه ی بی معرفت های دیگه هم تشکر نمی کنم.

میخوام بازم برگردم و با قدرت تمام به وبلاگ نویسی ادامه بدم.(اواخر هفته ی آینده) ولی شماهام باید قول بدید که زیاد سر بزنید و زیاد نظر بدید . قـبـــول ؟


دم همتون گرم . بای.

مسافرت

دیروز جمعه 4 ام آذرماه 90 ، با رفقا زدیم به جاده.
رفتیم سمت نطنز . هوای بیرون ماشین فوق العاده سرد بود. و اکثر مسیر بارون شدیدی میومد. اتوبان هم شلوغ بود. بلاخره رسیدیم نطنز و بعد از کمی استراحت توی نطنز به سمت روستای طامه که چند کیلومتریه نطنز هستش راهی شدیم.
من با اینکه nدفعه ی چندم ام بود که میرفتم ولی باز از دیدن مناظر اونجا مثل جاده ها و کوهها و درختا و کلّن همه چیزش لذت میبردم.
اونجا هم که ماشالا بخاطر کوهستانی بودنش خیلی سرد بود(ینی سرد آآآآ).
خیلی اونجا خوش گذروندیم و بعد از چند ساعت برگشتیم.

یکی از عکس هایی که از اونجا گرفتمو هم میذارم که ببینید. البته بخاطر ابرهای زیادی که اونجا بود یه خورده تاریک بود و نمیشد عکس های خیلی خوبی گرفت.


طنز نوشت =) دَمِ ملّی پوشای والیبال کشورمون هم گرم. واقعا" دارن تو جام جهانی خوب نتیجه میگیرن .
یه فکری هم من دارم واسه مسئولین ، حالا که والیبال انقد داره خوب نتیجه میگیره
میگم بیاین بدینش به یکی از این سردارایِ سپاه برینه بهش!
آخه شاید باعث شه یه ذره مردم شاد شن و همونطور که میدونیم

کلا هر چیزی که این مردم رو شاد کنه حـَرومه ..!


طنز نوشت =)) تا حالا دقت کردین؟؟ سر کلاس وقتی استاد میگه همه فهمیدید ؟همه میگن آره ولی عمرا هیشکی فهمیده باشه. 

عجب وضعیه !!

این وضع پسرای ماست.

پدر: پسرم دیگه وقتشه یکم راجع به مسائل جنسی با هم صحبت کنیم.

.

.

پسر: باشه موافقم چی می خوای بدونی؟
====================

اینم وضع دخترای ماست.


        شماره ناشناس
ناشناس : سلام خوشگله ،دوست پسر داری ؟
-بله ،شما؟
-من داداشتم ،صبر کن بیام خونه به حسابت میرسم .
،،،،،،
       شماره ناشناس بعدی :
'... -دوست پسر داری؟
-نه نه اصلا
-من دوست پسرتم ......واقعا که ...:(
-عزیزم به خدا فکر کردم که تو داداشمی !!!
- خوب داداشتم دیگه ،صبر کن خونه برسم من میدونم و تو ....'

بعد نوشت:
انتگرال
========ஜ۩۞۩ஜ========
یه آقایی که دکترای ریاضی محض داشته، هر چقدر دنبال کار می گرده بهش کار نمیدن!! خلاصه بعد از کلی تلاش، متوجه میشه شهرداری تعدادی رفتگر بی سواد استخدام می کنه!! میره شهرداری خودش رو معرفی می کنه و مشغول به کار میشه...!
بعد از دو سه ماه میگن همه باید در کلاسهای نهضت شرکت کنید! این بنده خدا هم شرکت می کنه!!
یه روز معلم محترم در کلاس چهارم، ایشون رو می بره پای تخته تا مساحت یک شکلی رو حساب کنه! تو این فکر بوده که انتگرال بگیره یا نه که ...
می بینه همه دارن داد می زنن:
انتگرال بگیر...!!!  
         

بـاران

وای عجب بارونی میاد !!!

ولی باشه.       بیاد بهتر از اینه که نیاد.   نه؟

امشب کفش اسپورت و کاپشن ام رو پوشیدم، تا آخــرِ خیابونمونو پیاده زیر بارون رفتم و برگشتم،البته بدون چتر.

یه ساعتی طول کشید.       هوا هم بس ناجوانمردانه سرد بود.

خیلی خلوت بود.   نمیدونی چه حالی میداد.     همه جونم خیسیده بود.

بعد که اومدم پریدم تو حموم یه دوش آب گرم گرفتم و بقیه ی ماجرا هم بماند.

(البته چیز خاص دیگه ای هم نیستا .   حساس نشید هی بگید بقیه اش چی شد. اصن اون جمله ی آخرو نادیده بگیرید.)


پی نوشت : دیوونه خودتی اگه وقتی گفتم بدون چتر ،   تو دلت گفتی " ای دیوونه ی ** **".