ܓܨGreenDreamܓܨ

ܓܨGreenDreamܓܨ

..**GreenDream**..
ܓܨGreenDreamܓܨ

ܓܨGreenDreamܓܨ

..**GreenDream**..

نمیدونم چرا

تازگیا به هر کی دو بار میخندم ؛بار سوم باید دولا شم!!!!.......بعله!  

اصن یه احساس برتری بشون دس میده ... انگار این ملت یه چیزیشون میشه ...

به جان خودم. 

  

 

نکات بی ربط : 

پی نوشت ۱:  

نمیدونم چرا وقتی بابام میاد بالاسرم سر کامپیوترم وای میسته ، همه چیو مینیمایز میکنم مث گــــاو الکی تو دسکتاپ میچرخم . (در صورتی که قبلش هیچ کار |; ای نمیکردم.)

 پی نوشت ۲:  

نمیدونم چرا تو مترو یا اتوبوس ، هرچی به ایستگاه مقصد نزدیکتر میشم،
شانس نشستننم رو صندلی بیشتر میشه . 

 خاطره نوشت :  

 توی عروسی نشسته بودم یه بچه 3، 4 ساله اومد یک هسته هلو داد بهم.
منم نازش کردم هسته رو گرفتم انداختم زیر میز
چند ثانیه بعد دیدم دوباره آوردش
این دفعه پرتش کردم یه جای دور دیدم دوباره آورد!!
می خواستم این بار خیلی دور بندازمش که بغل دستیم بهم گفت آقا این بچس سگ نیست!

طرف بابای بچه بود!!!  :دی

سهـراب سپـهری

جمعه ای که گذشت با بروبچ رفتیم طرفای نـیاسـر

بماند که چقدر عشق و حال کردیم. اومدم اینجا که چیز دیگه ای رو بگم . 

برگشتنی که میخواستیم بیایم خونه به درخواست چندتایی از بچه ها رفتیم مشهد اردهال(5 کیلومتریٍ نیاسر) . اونجا به خودم گفتم حالا که تا ایجا اوومدم ، برم یه سری هم به سهراب سپهری بزنم .

[ خدائیش این عکسو ببینید تا بقیه اش رو بگم]


این عکسو خودم گرفتم.

اشتباه نکنیدآ . این قبر همون سهراب سپهری ایه که ما با شٍعرای قشنگش تو مدرسه بزرگ شدیم (خیلی چیزا ازش یاد گرفتیم) نمیدونم یادتون هست یا نه.

[یاد گرفتیم که آب رو گل نکنیم - یاد گرفتیم تا شقایق هست باید زندگی کنیم و ..خیلی چیزای دیگه ]

این همون سُهرابـه.            همــونه.


ای کاش یه 3سال زودتر میمُرد. اونوقت اگه مثل حافظ و سعدی و... مرقد و بارگاه براش درست نمیکردند لااقل یه دستمال به قبرت میکشیدند که وقتی چار نفر از اینور و اونور بیان با تَرَحُـم نگن این دیگه کدوم مادر مُرده ایه که یه نفرو نداره قبرشو بشوره .

پی نوشت1:[سهراب در 1 اردیبهشت 1359 ساعت 6 بعدازظهر در بیمارستان پارس تهران درگذشت.]

پی نوشت2:[پیکرش را در مشهد اردهال ، 25 کیلومتری کاشان دفن کردند.]

پی نوشت3:[روحش شاد و یادش گرامی باد.]

وای

 اینو یه جا خوندم .خوشم اومد گفتم بذارم تو وبلاگ .
 
خارجیه میره مسجد ، می بینه غذا میدن ، میگه مگه اینجا نماز نمی خونن ؟ 

میگن اگه نماز میخوای برو دانشگاه تهران ، 

میگه مگه اونجا دانشجوها درس نمی خونن ؟ 
میگن اگه منظورت روشنفکرا و دانشمنداس برو زندان اوین ،
میگه مگه اونجا دزدها و کلاهبردارا رو زندونی نمیکنن ؟
میگن زکی !! پس مملکتو کی اداره کنه! 
 
پی نوشت 1 :  ( این بود اون آرمان های ما ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!! )

پی نوشت 2 :  ( حرف حق جواب داره ؟؟ )

پی نوشت 3 :  ( عید فطر مبارک )

بی تو

 

حالا که رفته ای
ساعتها به این می ‌اندیشم
که چرا زنده ام هنوز
مگر نگفته بودم که بی تو می‌میرم
خدا یادش رفته است مرا بکشد
یـا تو قرار است برگردی !!!

اشک

 

چه حرف بی ربطیست  

که مرد گریه نمی کند 

گاهی آنقـــدر بغض داری 

که فقط باید مرد باشی 

با بتوانی گریه کنی

ادامه مطلب ...