ܓܨGreenDreamܓܨ

ܓܨGreenDreamܓܨ

..**GreenDream**..
ܓܨGreenDreamܓܨ

ܓܨGreenDreamܓܨ

..**GreenDream**..

۱۳۹۲

۱۲ ماه گذشت، سیصد و شصت وخورده ای روز ...

تو هر ثانیه اش یه اتفاقی یه گوشه این دنیای بزرگ افتاد ...
یه سریا به دنیا اومدن،   یه سریا از این دنیا رفتن ...
یه سریا دل بستن،     یه سریا دل کندن ...
بعضیا دلشون شکست،     بعضیا دل شیکوندن ...
خیلیا با یکی جفت شدن، خیلیا جفتشون تنهاشون گذاشت ...
بعضیا با یه حس مشترک، دوستای جدید پیدا کردن
بعضیا با یه سوء تفاهم دوستاشونو از دست دادن.
با هم خندیدیم،    به هم خندیدیم! 

خنده یه سریا به قیمت اشکای یه سری دیگه تموم شد!

رفتیم،    اومدیم،    قهر کردیم،    آشتی کردیم،    خندیدیم،    بغض کردیم،    غصه خوردیم،    شادی کردیم ....
می خوام بگم زندگیمون رفت، چه با میل و خواسته مون و چه برخلاف آرزوهامون
چند روز مونده تا یه سیصد و شصت و پنج روزِ دیگه رو شروع کنیم.
بشینیم یه حساب سرانگشتی بکنیم، ببینیم با خودمون چند چندیم ...

سپهر نوشت 1 :: انگار همین دیروز بود که پستِ 1391 رو نوشتم، همینطور 1390 رو

سپهر نوشت 2 :: اسفند رو به پایان است. وقت کوچیدن به فـروردین، وقت صاف کردن دل،  پس مرا ببخش  ، اگر با نگاهی با صدایی یا زبـانی در دلت تـَرَکـی انداختم..

سپهر نوشت 3 :: سال خوبی رو واسه همه ی دوستای گلم آرزو میکنم.

سپهر نوشت 4 :: اگه یادتون بود و خواستین، توی لحظه های خوبتون از جمله سال تحویل و... واسه منم دعا کنین.

یادگاری (شما همون عیدی جساب کنید)

 سپهر بعدا نوشت 5 ::

از لقمان پرسیدند فندک دارى ؟

گفت از بى ادبان

گفتند نه !!! پرسیدیم فندک داری ؟

لقمان ناراحت شد زد تو گوش یارو … اونم یه دونه چپ و راست زد تو گوش لقمان ! خلاصه دعوا بالا گرفت ؛ لقمانو بردند کلانتری :|

بدبخت این روزای آخر عجیب عصبی شده بود.

خدایا منو ببخش

بازگشت

به نام خدایی که بازگشت همه به سوی اوست
          من برگشتم دوستان. دس جیغ هــوراااا 

امروز یه خورده بیکار بودم( البته همیشه بیکارماا  امروز یه نمه بیشتر بیکار بودم و دلم گرفته بود ) گفتم بیام به وبلاگ سر بزنم یه خورده دمه عیدی گرد گیری کنم.
    آخه میگن :: خونه تکونی از آنچه در تقویم می بینید به شما نزدیک تر است

...................................................................................................................................................................

این جمله رو گذاشتـ َ م کاورِ پروفایلِ فیسبوکم.

هر موقع ناراحتید یادش بیفتید حوشحال میشید

همینطور

هر موقع کیفور و خوشحالید هم اگه یادش بیفتید یه خورده باعث میشه کنترل بشین

// من که اینجوری ام شما رو نمیدونم، اما بعیــد میدونم رو شما جواب نده //


پی نوشت : از همه ی دوستای وبلاگیم که تو این حدود دو ماه تنهام نذاشتن و هر جور که تونستن از کامنت و پی ام گرفته تا اس ام اس جویای احوال این وبلاگ شدن و فشار آوردن که آپ کن و از این حرفا صمیمانه ممنونم و از اونایی که همش بهشون گفتم 'چشم'، ولی زودتر از الان نتونستم آپ کنم، معذرت میخوام. فبلن هم بهشون گفتم، خیلی آقائید / البته شیرین و الهام خیلی خانومن --- و در آخر-- کامنت ها قبلی به زودی تایید میشوند. یه بوس گنده واسه همه دوستای گلم

عجب پی نوشتِ طولانی ئی شدا از خوده پست طولانی تر شد
بعدا نوشت : کامنت هاتون جواب داده و تایید شدند. مرسی از همتون