تازگیا به هر کی دو بار میخندم ؛بار سوم باید دولا شم!!!!.......بعله!
اصن یه احساس برتری بشون دس میده ... انگار این ملت یه چیزیشون میشه ...
به جان خودم.
نکات بی ربط :
پی نوشت ۱:
نمیدونم چرا وقتی بابام میاد بالاسرم سر کامپیوترم وای میسته ، همه چیو مینیمایز میکنم مث گــــاو الکی تو دسکتاپ میچرخم . (در صورتی که قبلش هیچ کار |; ای نمیکردم.)
پی نوشت ۲:
نمیدونم چرا تو مترو یا اتوبوس ، هرچی به ایستگاه مقصد نزدیکتر میشم،
شانس نشستننم رو صندلی بیشتر میشه .
خاطره نوشت :
توی عروسی نشسته بودم یه بچه 3، 4 ساله اومد یک هسته هلو داد بهم.
منم نازش کردم هسته رو گرفتم انداختم زیر میز
چند ثانیه بعد دیدم دوباره آوردش
این دفعه پرتش کردم یه جای دور دیدم دوباره آورد!!
می خواستم این بار خیلی دور بندازمش که بغل دستیم بهم گفت آقا این بچس سگ نیست!
طرف بابای بچه بود!!! :دی
انصافا خیلی هنره که پی نوشته ها اینقدر از مطلبت فرق میکنه.
شرمنده میکنی دیونه جوون
موافقم متاسفانه جو بدی شده ...بهترین حالتش اینه که فکر میکنن واسه تقاضایی بهشون به قوله شما لبخند میزنی
۱.طفلی باباها
۲.از این شانس استفاده کن دنباله علتش نباش:))
۳.خوب بابایی بوده ...شانس آوردی من نبودم :دی
سپـاس
سلام
وای مردم از خنده
نکات بی ربط خیلی با ربط بود!!
بابای منم میاد بالای سرم دقیقا دهمین کارو می کنم
وای از خاطره ی قشنگت
خیلی باحال بووووووووووووود
منم آپم بیای خشوحال میشم
جدّن با ربط بـــود ؟ شاید منظورم از بی ربط این بوده که اینا جزء مطلب اصلی نیست .
ممنون .
بی مزه
بی کلاس
خاطره های منو بخوان یاد بگیر
شوخی کردم باحال بود ولی خیلی مونده به من برسی هااااااااا پا تو کفش من نکن
ممنون از نظرت.